معنی بازیسنتی کودکانه
حل جدول
الک دولک
زبان کودکانه
تیتی
سگ کودکانه
هاپو
توهمات کودکانه
اثر کلودروآ
غده کودکانه
تیموس
لباس کودکانه
تیتیش
خواب کودکانه
لالا
گردش کودکانه
ددر
جنگ کودکانه
فیلمی از ابوالقاسم طالبی
لغت نامه دهخدا
کودکانه. [دَ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) بچگانه وبطور بچگی. (ناظم الاطباء). بچگانه. همچون طفلان. (فرهنگ فارسی معین). چون کودکان. و رجوع به کودک شود.
فرهنگ معین
(دَ نِ) (ق.) مانند کودکان بودن مجازاً: غیرمنطقی، نامعقول.
فرهنگ عمید
به روش کودکان، مانند کودکان،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بچگانه، طفلانه، کودکوار، کودکوش
فرهنگ فارسی هوشیار
بچه گانه
واژه پیشنهادی
پیشی
معادل ابجد
646